لحظه ای یاخته های قلبم ، با آرزوی در آغوش کشیدنت ، پرواز کردن و در گلویم نشستند... آرزوهایم کوچک است و دلم قانع ... . . امشب آسمان بالهای خوابم را چیده است... و من هنوز بر خاکم. . . دید ه ام را بدرقه ی راهت می کنم .... روزی ، در سپیدی ِ بی نهایت ، به ملاقاتت می آیم... درود....
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.